عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

روز تعطیل  سر کار اومدن خیلی سخته.

قراره دو بریم  خونه حالا ببینیم چی میشه.

هوا داره اونجوری میشه که من میخوام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من واقعا از فحش و سیگار بدم میاد و جدیدا انگار این دو تا رابطه ی مستقیمی با روشنفکری دارن.

زمان ما کتاب خوندن(کتاب خوب) خوندن بود.

ما هفته ای دو تا کتاب میخوندیم.

لیست ۱۰۰۱ کتاب قبل از مرگ و داشتیم و تیک میزدیم.

میرفتیم نقد فیلم هارو میخوندیم.

انجمن ادبی جلساتش و میرفتیم.

نمایشگاههای عکس و نقاشی میرفتیم.

یعنی هنوزم میریم و انجام میدیم این کارارو.

ولی خب کمتر چون کار و بار و زندگی نمیذاره یعنی میذاره من یکم کاهل شدم.

اما الان فحش بده سیگار بکش تیپ عجیب بزن.

میشی کول و روشنفکر.

ما هم امل و عقب افتاده لابد.

#من زندگی نمیکنم یه کابوس بدم که به زودی تموم میشم#

فهمیدم اون هفته ای  که تو مرداد من نبودم جمعه اش با دوستاش رفتن جاده چالوس.

به منم نگفته.

از این میسوزم من محدودش نمیکنم

اگه میگف میذاشتم بره.

خودش هم مونده چرا بهم نگفته.

تا میام یکم باهاش خوب بشم گند میزنه به همه چیز.

خط قرمز من دروغه

شاید اینها کارمای رفتار منه.

که قلبم کامل تو زندگیم نیست.

ولی دروغ هم نمیگم...

قهر نیستم ولی سردم باهاش.

خوبه تاسوعا عاشورا سر کارم.

جمعه هم میرم.

هر چی نباشم بهتر.