همه زمستون به خواب زمستونی میرن من بهار.

از بس قبل عید و تو عید و بعد عید دوییدم.

ولی همین گه گاه نوشتنم خوبه خاطراتم ثبت میشه.

ما حتی تا همین امروزم درگیر دید و بازدیدیم.

چون عید نیمه اول سفر بودیم نیمه دوم سر کار نرسیدیم همه جا بریم.

علی اینها به رفتن خونه هم خیلی حساسن.

حتما باید همه جا بریم.

همه هم بیان.

عید هم خوب بود.

یه سفر چهار روزه دبی رفتیم.

من نظرم رو هند بود چون دبی و دیده بودیم.

ولی خب طبق نظر علی رفتیم 

ولی خوش گذشت.

اگه تنبلی بذاره دوست دارم یه پیج اینستاگرام درست کنم.وبلاگ و ببرم اونور.

بهتره میتونم عکسهای سفرم و بذارم. 

یه مدت لنز نداشت دوربینم.ولی واسه این سفر لنز گرفتم خیلی عکسهای خوبی گرفتم.

حالا وقتی   ساختمش  آدرسش و میذارم اینجا.

بعد عید هم سرمون خیلی شلوغه.

خصوصا که چند تا کار آموز سرتق اومدن.

خبر جدید هم که کلاس تنیس ثبت نام کردم.

اونم تو بیست و هشت سالگی.

آخه از بدنسازی و تی آر ایکس زده شدم.

گفتم برم یه ورزشی که یه چیزیم یاد بگیرم.

حالا محدودیت سنی این ورزش به نسبت بقیه کمتره به نظرم.

پنجشنبه اولین جلسه اشه.

امیدوارم مربیم نگه پیرم

فعلا همینها.

تا بعد...

یه دوستی واسه پست دو تا پست قبل برام فحش کامنت داده بود بعد اومده میگه ببخشید وبلاگت و اشتباه گرفتم

حالا هر وبلاگی چرا فحش؟؟

دوست عزیز چرا کامنت فحش میزاری؟؟؟

از گور برگشته

بهترین عنوان بعد از دوازده روز مریضیه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.