فهمیدم اون هفته ای که تو مرداد من نبودم جمعه اش با دوستاش رفتن جاده چالوس.
به منم نگفته.
از این میسوزم من محدودش نمیکنم
اگه میگف میذاشتم بره.
خودش هم مونده چرا بهم نگفته.
تا میام یکم باهاش خوب بشم گند میزنه به همه چیز.
خط قرمز من دروغه
شاید اینها کارمای رفتار منه.
که قلبم کامل تو زندگیم نیست.
ولی دروغ هم نمیگم...
قهر نیستم ولی سردم باهاش.
خوبه تاسوعا عاشورا سر کارم.
جمعه هم میرم.
هر چی نباشم بهتر.