عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

علی بعد از کلی آزمون و خطا فهمید که من طلا و ساعت ولباس و اینجور چیزهارو برای کادو دوست ندارم.

امروز یه هفته قبل از سالگرد ازدواجمون سورپرایزم کرد که بلیط گرفته برای سفر.

پیشرفت خوبی بود فقط کاش یاد بگیره من کادو رو بی مناسبت بیشتر میپسندم

مناسبتها فقط گل خوبه که بفهمیم یاد همیم.

من خیلی سخت میگیرم میدونم ولی خب هرکی یه قلقی داره دیگه..

آخر هفته عازم سفریم...

به خاطر شرایط ب.د    ا.ق.ت.صادی   مردم دل و دماغ سفر ندارم ولی چیزی به علی نگفتم میخوره تو ذوقش.




 بی ربط نوشت:تو چه جوری همه ی این چیزهارو میدونستی؟؟؟

فقط اینجارو نمیخواست بی صدای بی صدا رفت......



من هیچ وقت ندیدمت ولی دلم خیلیی برات تنگ شده.....



همیشه حسرت میخورم چرا شرایطش و نداشتم باهات دوس بشم و از هر دری باهات حرف میزدم هرچند دوستات میگفتن کم حرف بودی ولی کم حرفها شنونده های خوبین و خیلی خوب هم بهت ایده میدن...

حدود چهل تا دوست دارم تو کانتکتم ولی امروز دوست داشتم به تو زنگ بزنم هادی...

دلم برات تنگه تنگه..

آرزو میکنم هر جا هستی خوشحال باشی..