عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

این چند روز سرم به باز کردن گچ پام بند بود

دو جلسه هم فیزیوتراپی رفتم.

یکم درد دارم.

خیلی کمم میلنگم.

حالا با این وضعیت خانواده علی پنجشنبه اومدن مهمونی.

دامادشون پای من و دید اینقدر معذب شد خودش.

ولی خواهر و مادرش اصلا به روی خودشون نیاوردن.


خود علی غذا از بیرون گرفت پذیرایی کرد.

منم یکم کمک کردم.

مثلا ظرفهارو آماده میکردم. ولی علی ظرفهارو چید.

میوه چیدم ولی علی تعارف کرد.ظرفهارو  علی جمع کرد من چیدم تو ماشین.

همیشه خودم تدارک میدیدم .

پذیرایی میکردم.

مامانش بعد از خوردن شام یه تشکر هم نمیکرد.اینسری هم نکرد.

سعی کردم  حساس نباشم  ولی زیادم کار نکنم.

الانم خسته ام.

پنجشنبه تا ساعت دو  شب بیدار بودم.

جمعه هم نهار رفتیم خونه ی عموش پا گشای نمیدونم کی( زندگی قبیله ای)

شبم رفتیم خونه ی بابام.

نرسیدم استراحت کنم.





دلم میخواد برم لندن


Hey you  ازpink floyd و هر بار گوش میدم انگار بار اولمه.

گوش بدید و لذت ببرید.

علی دوست نداره من با یسری از دوستهای قبل ازدواجم ارتباط داشته باشم.

چون ذهنش بسته است.

چون اونها پسرن.

به بچه های گروه کار نداره ولی به اینها کار داره.

تا هم حرف بزنم دعوا میشه.

میگه به بابات بگو هر چی بابات بگه

خب بابامم نمیذاره.

چرا آخه؟؟؟؟ 

دلم واسه جواد تنگ شده.

خیلی دوست خوب و با معرفتی بود.

ولی علی بیشتر از همه با جواد لجه.

 میدونم چون وضع مالیش خوبه

چون مجرده.

ولی میگه اون هفت سال ازت بزرگتره چه دوستیی دارید با هم؟؟

دلم میخواد زنگ بزنم حالش و بپرسم.

فقط عید که بهم زنگ زد سر سری باهاش حرف زدم و دست به سرش کردم.

خودشم دیگه زنگ نزد.

رفیق بودن ربطی به جنسیت نداره.

ربطی به سن نداره.

حالا مرجان ده سال ازم بزرگتره و ما این همه با هم رفیقیم چرا به اون گیر نمیدن چون دختره؟؟

جامعه ی زرد عقب افتاده.


دیشب از درد پا ساعت دو بیدار شدم تا چهار نخوابیدم.

صبح خیلی سخت و  به شکل آلوی پف کرده اومدم سر کار.

امروز بسیار روز خلوتی و داریم.

چون سه روز تعطیلی بود هفته ی پیش کل کارهارو تحویل دادیم کاری از هفته ی پیش نداریم.

یکی دو تا نمونه ی تجدید کشت داشتیم خودم انجام دادم.

چهار پنج تا نمونه  امروز داشتیم دادیم کار آموزها.

الانم نشستیم بیکار 

من چشمام از خواب میسوزه.

اگه خانوم دکتر زود بره منم میرم دیگه کی عصر میاد آزمایش بده؟؟؟

 راستی چرا مردم میخوان کارشناسای آزمایشگاه جواب آزمایش و براشون تشریح کنه؟؟ این خلاف مقرراته و وظیفه ی دکتر متخصصه.

وقتی هم میگیم نمیتونیم ناراحت میشن.

خب ناراحت نشید ما که همه ی تخصصهارو نداریم.

تشخیص ما خیلی کلی هست.

تو یه بیمارستان خصوصی برام کار جور شده.

دکتر آزمایشگام معرفیم کرده.

حالا قراره پام آزاد شد بریم بحرفیم و شرایط و بررسی کنن.

من اینجا راحتم خیلی به خونمون نزدیکه.

ولی خب اونجا کارش بهتر و آینده دارتره.

مخصوصا اگه دکتری قبول بشم.

اینجا حقوقش نسبت به کاری که میکنیم و درسی که خوندیم خیلی کمه.

البته اونجا هم چنگی به دل نمیزنه ولی از اینجا بهتره.

 دلم واسه نسل خودمون میسوزه این همه درس خوندیم الان شدیم این.

من کاری و انجام میدم که یه فوق دیپلم آزمایشگاه هم میتونه انجام بده نه من فوق لیسانس.

حقوقش هم در اون حده دیگه.

فقط پرستیژش از حسابداری بیشتره ولی حقوق اون کارم بیشتر شده الان.

چمیدونم تقصیر خودمه.

گرایشم و خوب انتخاب نکردم تو ارشد.

ولی نمیخوام غر بزنم خدارو شکر باز یه کاری دارم مرتبط با رشته  ام.

کار رسید خونه رفتن کنسله.




من تک و توک از یسری پسرها شنیده بودم و جابه جا  چند جا خونده بودم که یسری پسرها می‌نالن که چرا دخترها برای ازدواج شرایط مالی طرف براشون مهمه یا چرا فلان درخواست مالی و دارن؟؟؟ 

خب چرا توقع دارین که بدون چشم داشت مالی ازدواج کنن؟؟؟ 

برای چی دختر باید دختر بره تو رابطه ای که پسراز پس خرج و مخارجش برنمیاد؟؟؟  

حداقل ازدواج اینه که امکانات خونه ی پدری برای دختر فراهم بشه.

تازه حداقل. 

اتفاقا یکی از معیارهای اصلی دخترها باید بحث مالی باشه

به نظرم پسرایی که میگن دختر نباید بحث مالی کنه رو حتی اگه وضع مالیشون خوبه از زندگیتون بیرون کنید.

یا پسرهایی که واسه خانومها احترام قایل نیستن و برتر بودن خودشون و در مرد بودنشون میبینن حتی جواب سلامشون و ندین.

چون قطعا خانواده نداشتن برای اینکه تربیتشون کنه و خوی حیوانیشون بالاست اینها حیوونن.

امروز دو تا از دوستهای علی که من با خانومهاشون در ارتباطم برای عیادت اومدن خونه ی ما.

یکی از همکارهای مجردش هم همراهشون اومد.

بحث سر ازدواج و اینجور مسایل که رسید.

این آقا که اسمش رضاست تو لفافه ‌و با زبون بی زبونی به همه فهموند که دوست دختر داره و با هاش هم ارتباط داره و دوطرف راضییم از این شرایط چون من براش خرج میکنم  و اون طرف و راضی میکنم.

کاری ندارم با طرز فکرش.

ولی خودش نفهمید که داره خودش و بی  ارزش میکنه.

اینکه وقتش و جسمش و برای کسی میذاره که فقط دنبال پول طرفه.

حالا بالفرض از لحاظ عاطفی درگیرش نشی وقت و جسمت چی؟؟ 

اگه اون دختر حقیر و بدبخته ببین تو چقدر از اون بدبختتری که تو دنبالش افتادی.

پایین آوردن پارتنر حتی اگه پارتنر احساسی هم نباشه پایین آوردن شخصیت خود آدمه.

خیلی رک گفت تمام دخترها خرابن چون من جز این ندیدم.

منم در جواب گفتم شاید تو به خاطر شخصیتت به سمت اونها جذب میشی.یعنی حتما خودت خرابی.

من نمیگم همه ی دخترها پاک و طاهرن.

ولی وقتی تو که  به قول خودت با صد تا دختر بودی و فقط دو تا آدم دیدی قطعا یقینا و حتما یه آدم به درد نخوری   که نتونستی یه دختر خوب پیدا کنی که دوست داشته باشه.

اعصابم و خرد کرد حسابیییی.

یجوری حرف میزد که انگار باباش زاییدتش و کلا زن ندیده.

متاسفم برای اون مادر که همچین پسر بیشعوری تربیت کرده.

پوز روشنفکری برمیداریم به ت.تلو فحش میدیم

ولی چند تا ت.تلو دورمونه که فقط زن و برای لذت میخوان؟؟؟

خیلی اعصابم خورده خیلیییی دوست دارم اینجور مردها و رو با دخترهایی که با این پسرها ارتباط دارن و بریزم تو دریا.

یسری دخترها هم که شورش و دراورن واسه یه دور دور تو اند.رزگو و یه قلیون و یه مهمونی   حاضرن هر غلطی بکنن.

لازمه بگم.

رضا فوق لیسانس مکانیک داره.

تک فرزنده.

وضع مالی خوبیم داره.

ولی  نتونستن تربیتش کنن و یه بی شعور  تحویل جامعه دادن که با این تحصیلات  برای ازدواج دنبال زنیه که کارهاش و بکنه و فقط واسه خودش بخوادش.

مردک پرتوقع.

تو این عصر دنبال زنی که کارهای خونه اتو کنه و برات غذا درست کنه؟؟؟؟؟؟؟؟

البته که خود دخترهامون با دست کم گرفتن خودشون مقصرن.

ولی ما وظیفه داریم پسرهایی با شخصیت تربیت کنین نه فقط یک نر.

اینقدر حرص خوردم که سر درد گرفتم.