عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

سرما خورده بودم.

هر چی تو سفر خوش گذشته بود اینجا قشنگ پس دادم

خوبم الان خداروشکر

چقدر علی طفلکیه میرفت سر کار میومد کلی کار خونه میکرد.

وای پریشب یه سوپ بد مزه درست کرد ولی به روش نیاوردم.امادریغ از یه احوالپرسی از خاندان شوهر .

انگار نه انگار تو یه ساختمونیم.

البته منم توقعی ندارم.

هر جور راحتن.

بی توقعی خیلییییی خوبه امتحانش کنید

دیگه از زنگ نزدنشون ناراحت نمیشم.

چون من خودم خانواده دارم و اونها برام کافین.

مواظب خودتون باشید.

کلی ویروس جدید اومده



هفته ی پیش خیلی اتفاقی قرار سفر جور شد.

هم واسه  جبران نبودنهای  علی هم واسه رفع خستگیهامون.

رفتیم کیش.

هوا اونجا بهاری و قشنگ بود.

ما آخرین بار هفته  ی بعد از عقدمون رفتیم کیش.

اون زمان هنوز گرم بود.

زیاد نتونستیم بریم لب ساحل.

ولی الان عالی بود.

جای همه  ی بچه ها خالی.

ولی اونجا گرم بود اومدیم اینجا سرده ترک خوردیم

هیچی سختتر از سر کار رفتن بعد یه هفته مرخصی نیست.

ولی خدارو شکر یه کار دارم.



خوابم نمیبره

تو هفته ی پیش یکی تو تلگرام پیام داد بهم.

سلام و حال و احوال و چه خوب شد پیدات کردم و شمارت و از یکی از بچه ها گرفتم و این حرفها.  

یه پسر بود به اسم بهنام.که من نمی شناختم.

هی عکساش و نگاه میکردم چشماش به نظرم آشنا میومد ولی اصلا کسی و به این اسم نمی شناختم.

جوابش و دادم که من شمارو نمیشناسم.

گفت من پریسام.دبیرستان فلان.همکلاس بودیم.پشت سرت میشستم.

رو عکساش زوم کردم.

دیدم پریساست با همون چشمای درشت عسلی.

خب فهمیدم عمل کرده و تغییر جنسیت داده

الانم مشهد زندگی میکنه.

خیلی شوک بزرگی بود برام.به عکساش نگاه میکنم  ولی باورم نمیشه.

هر چند تو دبیرستان همیشه موهاش کوتاه بود و تو بین ما کم حرف بود و اصلا هم بلد نبود برقصه!!!! ولی فکرشم نمیکردم بخواد تغییر جنسیت بده.

راستش نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.

انگار نه انگار چهار سال با هم دوست بودیم.

ولی خب من با پریسا دوست بودم نه بهنام.

شما تجربه ی مشابهی داشتین؟؟؟ 

میشه باهاشون مثل سابق دوست موند؟؟؟


ده روز تموم  وقتم و گذاشتم برای ترجمه ی یه کتاب.

حالا استادم میگه نمیشه اسم دو مترجم بخوره.

از صدو هفتاد صفحه صد صفحه اش کار منه حالا میگه نمیشه

خیلی شیک پیچوند من و.

میگه دستمزدت هر چقدر باشه پرداخت میکنم منم گفتم لازم ندارم من به خاطر پول این کارو نکردم.حالا انگار پولش چقدر هم میشه.

کمرو چشم و گردن من داغون شد استاد صاحب رفرنس با ترجمه ی خودش شد.




برگی جدید به حماقتهای من اضافه شد...