عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی


سلا دوستای خوبم.

دیشب علی اومد.

برام یه گردنبند اوچولو آورده.

حالا عکسشو میذارم.

امروز رفتیم مزون اندازه هامو گرفت و دانتل هم انتخاب کردم. مرداد وقت پرو اولمه.

الان خونشونیم.علیم خوابه.منم اومدم چند خط بنویسم و برم.

قراره شام با پسرعمه اش و خانومش بریم فرحزاد.....

من یکم سرما خوردم صبح داشتیم میرفتیم لباس گرم پوشیدم.

دیگه تو مزون داشتم میپختم.

یه لباس سبک لباس خودمم پوشیدم.

حس خاصی بود.

حس عروس شدن.

یه اتفاق خاصه تو زندگی هر دختر.

نمیتونم از حسم بگم.

نه خوشحال بودم نه ناراحت.

عروس خانوما کیا مثل من بودن؟؟؟؟

پفشو یکم بیشتر گفتم بزنه. والبته با دنباله.شنل هم نمیگیرم احتمالا چون لباسم پوشیده است.

تور سر هم قرار شد بعد از انتخاب مدل مو با مشورت آرایشگرم بگیرم.

بعد هم تا اومدیم بیرون دیر شده بود و واسه سرویس نرفتیم.

واسه نهار هم رفتیم ژوانی.

یکم شلوغ بود ولی غذاش مثل همیشه عالی بود.

منم برم یکم بخوابم و کم کم حاضر شیم بریم.

فعلا...

نظرات 8 + ارسال نظر
حوا یکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت 11:06

وای خدا وقتی یادم میاد روزی رو که لباس عروس آرزوهایم رو تنم کردم توی مزون ، بعد خانومه مامان م رو صدا زد که بیاد ببینه منو ، و پرده رو کشید کنار که خودم رو توی آینه ببینیم , حسی مثل رفتن روی ابر ها داشتم.اصلا قابل توصیف نیست حس اون موقع ام
فقط فقط الان که بهش فکر میکنم ، دلم بازم اون روزها رو میخواد

عزیزم چقدر قشنگ خاطراتتو میگی امیدوارم بهترین روزهارو داشته باشی کنار همسرت

نفس1 یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 15:59 http://nafas1367.blogsky.com/

سلام عزیزم....اخی...داری عروس میشی..مبارک باشه ایشالا خوشبخترین باشی...

سلام عزیزم بسیار ممنون خانومی

بانو شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 18:03 http://manvahamsaram94.blogfa.com/

سلام عزیزم
منم واسه لباس عروس خیلی جاها رفتم فقط یکیشو پوشیدم که دنباله داشت منم خیلی خیلی حس قشنگی داشتم...همون حس عروس شدن
مهمونی هم ایشالله خوش گذشته

سلام گلم
یه حس خاصیه من باورم نمیشد اون دختر که تو آینه است منم که اومدم پرو لباس عروس.
مرسی بد نبود

mahsa شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 17:05 http://mahsa6812.blog.ir

عزیــــــــــــــــزم
دوس دارم منم تجربش کنم

عزیزم امیدوارم به زودی تجربه اش کنی بعداون که میخواییش بیاد تو اتاق پرو نگات کنه از ذوق زبونتون بند بیاد

آنیتا شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 15:02

عزیزم چشمت روشن که همسرت اومده،
مبارک باشه هدیت.به شادی ازش استفاده کنی.
من اینقدر ذوق میکنم وقتی یکی عروس میشه الان وقیقا همین حس رو دارم واسه تو.
خب من ناراحت هم بودم چون از پیش پدر و مادرم پیرفتم ناراحتیم بخاطره همین بود ولی خیلی ذوق داشتم در کل.
سرویس تو هم شده سوژه اییااا بخدااا.تا میرین بخرین دیر شده.اصن یکاری کنین از این به بعد اول برین سرویس رو بخرین بعد بقیه کاراتونو انجام بدین.
مهشا خوشبخت بشی عزیزم.:

سلام عزیزم
مرسی از ذوقت انرژیت تا اینجا اومد
خب شادی برای عروس شدن و غم برای جدایی از خانواده یه امره بدیهیه.
من دچار یأس فلسفی یا یجور دوگانگی شدم واسه اینکه دارم از یه مرحله زندگیم عبور میکنم.یسریا این حسها رو دارن
راستش چرا دروغ بگم میخواییم نزدیک عروسی بخریم که دست علی بازتر باشه.
مرسی آنی گلم همینطور شما

نیلو جمعه 24 اردیبهشت 1395 ساعت 12:30

روزای خوش با اقای همسرت داشته باشی مهربون خانوم.مبارک باشه انشالله خوشبخت بشین.بعد خوش سلیقه ای زیاد نگران انتخابت تو سرویس و.. نباش

مرسی عزیز دل من.
ممنون چشمات خوشگل میبینه نیلوی گلم

خانوم خونه جمعه 24 اردیبهشت 1395 ساعت 11:39 http://www.ganje-man.mihanblog.com

خوشبخت بشی عزیزم

مرسی خانومی

سارا پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت 17:29 http://mynewlifebegins.blogsky.com/

مبارکت باشه عزیزم انشاالله که به سلامتی و شادی ازش استفاده کنی.
راستش من هیچوقت به مرحله ی اندازه گیری و پرو لباس عروس نرسیدم ولی باید حس خیلی فوق العاده ای داشته باشه انشاالله که عروسیت همونجوری بشه که خودت دوست داری
خونه ی من نزدیک ژوانی بود ولی من هیچوقت غذاهاشو دوست نداشتم

مرسی عزیزم ممنون
یه حس خاصیه یکم تو سبک حس اولین روز مدرسه.ممنون دعا کن یکم از استرسم کم بشه.
امیدوارم در عوضش کلی حسای ناب و تجربه کنی چون قلب مهربونی داری سارای نازنینم.

آخی چه جالب چقدر دنیا کوچیکههه شاید چون غذاهای ایتالیایشو با ذائقه ایرانی تطابق میده دوست نداری.
من همسرمم میگه استیکاش زیادی خشکه و یا پیتزاش قطرش بیشتر شبیه پیتزای آمریکاییه و نازک نیست..
ولی مطابق با ذائقه منه کاملااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد