عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

سلام  سلام من اومدم کلا اینجاروخاک گرفتههه

باورتون میشه اصلا نفهمیدم این روزها چطوری گذشت؟

تنها کار مفیدم این بود که رفتم واسه روزهای فرد هم بدنسازی ثبت نام  کردم کلا میخوامممم یه بدنی بسازم  واسه عروسی که همهکیف کنن

خب وزنم کم کردم که متاسفانه صورتم لاغر شدددددددد

حالا میخوام ناشتا ژله بخورم میگن صورت و پر میکنه...

واسه عکسهای اسپرت هم علی چند تا باغ از تواینستاگرام پیدا کرده که میخواییم اگه خدا بخواد آخر این هفته بریم  ببینیم و اگه شد اکیش کنیم

یه باغ هست سمت سیمون بولیوار که خیلییی ازش خوشم اومد هم برکه و قایق دارهههه هم کلبه داره هم اسب داره کلا جای خوشگلیههه به احتمال قوی بریم اینجا.باید بریم البته ببینیم حضوری.

خود آتلیه که باهاش قرارداد داریم باغ و عمارت داره ها اما اونوگذاشتیم روزعروسی  بریم که تکراری نشه البته بعید میدونم عکسهای اسپرتمونو تو عمارت بندازیم همون باغ و آتلیه کافیه

من عاشق عکاسیم...

حالا چه از من عکس بندازن چه خودم عکاسی کنم ...

این روزها مامان اصرار داره بریم خرده ریزهای جهیزیه رو بخریم اما من میگم بذار اول تکلیف خونمون مشخص بشه بعدا میریم سراغش

خب بریم سراغ مطلب اصلی که فکرمودرگیرکرده

یادتونه مهاجرت وگذاشتیم تو برنامه امون؟

با همسر که صحبت کردیم گفت با توجه به اینکه شاغلی احتمالا یه دو سالی باید پشت کنکور دکتری بمونی تا دانشگاه تهران قبول بشی..

و دوره دکتری هم که پنج سالی طول میکشه و کلا میشه هفت سال

حالا ما برناممون واسه رفتن پنج ساله است

خب منم گفتم پیش داوری نکنه شاید همون سال اول قبول بشم

اما علی میگه نه این ریسکه گفتم از بیکاری که بهتره بذار واسه یه چیز تلاش کنم حداقل که گفت نه الکی خوتو خسته میکنییی و به نظرمن همون رشته کارشناسیتو واسه  ارشد بخون.من لیسانس علوم آزمایشگاهی از دانشگاه علوم پزشکی اراک دارم...


 راستش ناخودآگاه یاد تابستون اول دبیرستانم افتادم که هر چقدر من پر پر زدم برم هنر بابام اینا نذاشن و هی میگفتن آخه کیییی با معدل بیست میره هنر (کاش معدلم بیست نبود)منم میگفتم آخه من اصلا به جز گراقیک و نقاشی و عکاسی به هیچ چیز علاقه ای ندارم ولی بابام  گفت یا ریاضی یا تجربی..

منم گفتم واسم فرقی نداره و چون خواهرم رفته بود ریاضی منو نوشتن تجربی به همین راحتی به همین خوشمزگییی واسم انتخاب رشته کردند

با شروع سال جدید من فقط درسهای مدزسه رو میخوندم هی میگفتن مهسا تست بزن من fجاش میرفتم کلاس عکاسی میگفتن مهسا بیشتر بخون من میرفتم کلاس طراحی میگفتن مهسا برو کلاس کنکور من جاش بوم و آبرنگ میخریدم جاش کلاسهای عکاسی صنعتی میرفتم

البته درس مدرسه رو میخوندم و معدلم از 19.70 پایینتر نمیرفت ولی واسه کنکور قطعا اینها کافی نبود.

من با خواهرم یک سال درسی تفاوت دارم و اون یک سال قبل من کنکور داد و رتبه اش شد 700 و رفت دانشگاه پلی تکنیک...

از اون طرف هم میشنیدم که مدام مامانم اینها میگفتن این مجاز هم نمیشه از بس که بیخیاله

اما من واسم مهم kبود چون از تجربی متنفر بودموهمش میگفتم کاش میرفتم ریاضی حد اقل..

خلاصه کنکوردادم ورتبه ام شد 2800

شاید باورتون نشه چقدرمامان وبابام سرزنشم کردن که چرا درس نخوندی تونخونده این شدی اگه میخوندی حتما دورقمی میشدی و از  این صوبتا...

یعنی اگه غیر مجاز میشدم کمتر حرص  میخوردن...

موقع انتخاب رشته شد و من رفتم مدرسه و فهمیدم شیمی تهران میارم و رفتم خونه گفتم میخوام برم شیمی دانشگاه تهران که همه جنجال کردن

اول گیر دادن یه سال دیگه بمون و تو میتونی و از این حرفها منم گفتم اصلااا حرفش و نزنید که کوتاه اومدن(فکر نکنید به حرف من گوش دادنها نه مشورت کردن دیدن این چهار کلمه درس هم به خاطر مدرسه خوندم)

خلاصه نشستk رشته های پیرا پزشکی وردیف کردن هوشبری و اتاق عمل و پرستاری و علوم آمایشگاهی

من که مخالف همشون بودم(من واقعا به اینجور رشته ها علاقه ندشتم وندارم ونخواهم داشت. بابا مگه زوره)خلاصه خودشون انتخاب رشته کردن ومن علوم آزمایشگاهی قبول شدم..

دو سال اولم معدلم رو14.15بودولی دوسال آخر(چهار ترم آخر) با معدل 17 و خرده  ای شاگرد اول شدم(
البته ترم آخر فقط کارآموزی بود)

تودانشگاه از طریق یکی از استادام با بیو تکنولوژی آشنا شدم و واسه ارشد بعد از دو بار کنکور دادن اومدم این رشته.

از رشته لیسانسم بیشتر دوسش دارم واقعا دوره کار آموزیم واسه من مرگ بود من از بیمارستان و فضاش واقعا فراریم و واقعا آدم این رشته نبودم ولی خب از رواجبار میخوندم...

حالا دو سال برم یه رشته ای که اصلاااا دوسش ندارم خب این ظلمهههههه

فعلاکه  به نتیجه ای نرسیدمممممممم

ولی خواهشا بچه هاتو نو واسه انتخاب رشته مجبور نکنیددددد

الان من احساس میکنم اصلا واسه خودم زندگی نکردممم