عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

فیزیوتراپی خیلی وقتم و میگیره نمیرسم بیام وبلاگ.

هفته پیش یه عروسی و یه تولد رفتم.

تا آخر ماه یه تولد  دیگه و یه مراسم عقد باید بریم.

فامیل شلوغ داشتن نتیجه اش میشه همین.

بعد ازدواجم قدر خانواده ی خلوتم و بیشتر میدونم.

ما سالی دو سه تا عقد و عروسی و تولد میریم.

همشم وسط هفته است



علی  عسلویه بود چند روز ی.

دلم براش میسوزه.

این ماموریتها خسته اش کرده 

منم خسته شدم.

تنهایی میرم خرید.

میرم مهمونی.


به خانواده ی علی که هی بچه بچه میکنن چی بگم؟؟؟ علی هم خسته ی کاره.

غر نمیزنم بهش.

ولی دوست دارم به خانواده اش بگه که لطف کنن و دهنشون و ببندن.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد