عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

میگفتن تا نرید زیر یک سقف هم و خوب نمیشناسید.

من فکر میکردم این حرف صحیح نیست .

ولی الان بعد از دوسال فهمیدم چقدر درست و به جاست.

من یسری ویژگیها بود که از علی نمیدونستم و بعد از زندگی باهاش فهمیدم به اونها کاری ندارم.

بحث من اون عادتهایی بود که برام جالب بود و الان میفهمم خوب نبوده.

اولیش سحرخیز بودن علی

من خیلی دوره ی دوستی از این اخلاقش  خوشم میومد مخصوصا که خودم کم خواب بودم.لذت میبردم حتی روزهای تعطیل من ۸ بیدار میشدم و میدیدم اون هم بیداره.

اما بعد عروسی روزهای تعطیل که شش از خواب بیدار میشه میخوام زار بزنم.حداقل هفت و نیم هشت بیدار شو.آخه شش صبح؟؟حتی وقتی سفریم هم زود بیدار میشه. 

دومیش شیک پوش بودنش بود

خیلی خوشم میومد همیشه ساعت مارک  میبست و لباسهاش شیک و تمیز و خوشگل بود.

اما الان وقتی میبینمم چقدر بابت لباسهاش هزینه میکنه اصلاااااخوشم نمیاد که هیچ بدمم میاد.

به هیچ لباس غیر مارکی راضی نیست و همیشه میگه همه همکارام و دوستام اینجوری میگردن و تازه میگه بعد عروسی من کم لباس میخرم.

دو سه برابر من هزینه ی لباس میده.

به منم میگه توام مارک بپوش که من اصلا مارک باز نیستم!!!!! 

خیلی تمیز بود 

من از تمیزی ماشینش واقعا لذت میبردم از اینکه کیفش خیلی مرتب بود تعجب میکردم.خیلی از پسرهای دورو برم حتی کیف پول هم نداشتن ولی علی دو تا جامدادی داشت!!!!بعد عروسی فهمیدم تقریبا وسواسیه.خودش شروع میکنه به تمیزکاری ولی من دوست ندارم جاهایی که من میام مرتب میکنم و بلافاصله بعد از من مرتب کنه!!!!! هی هم میگه تو بلد نیستی و از دستم میگیره.

خب یه خوبیهایی هم داره خودش کارهای خودش و میکنه ولی در کل به نظرم به من غیر مستقیم میگه تو شلخته ای.در صورتیکه منم خیلی روی تمیزی حساسم. هیچیم نگه نمیداره و سریع میندازه دور و میگه اضافه است.

ولخرج بودنش

تو دوره ی دوستی خوشحال بودم که برای خرج کردن دستش نمیلرزه ولی الان خیلی ولخرجیاش رو  اعصابمه.

خلاصه که این چیزهای به ظاهر کوچیک کمی تا قسمتی روی اعصابمه .


البته در کنار همه ی اینها علی خیلی مهربونه و خیلی هوام و داره و هیچ کاری و تو خونه وظیفه ی من نمیدونه و تمام کارهای شخصیش و خودش میکنه و برای یه غذایی که من درست میکنم کلییی تشکر میکنه.با اینه حقوقش شش هفت برابر منه ولی هیچ وقت پولش و از من جدا نمیکنه و حتی سه دونگ خونه به نام منه. فوق العاده به خانواده ام احترام میذاره.

تحت هیچ شرایطی تو دعواها بهم توهین نمیکنه. 

این و نوشتم  که هرزگاهی بیام بخونم تا یادم بمونه هر چیزی که لزما به چشممون خوب میاد واقعا خوب نیست و هر چیزی که فکر کنیم بده لزوما فاجعه نیست

از خوبیهای علی هم نوشتم تا یادم بمونه خوبیهاش چون من متاسفانه شخصیت سپاسگزار وجودم ضعیفه و جدیدا فوق العاده پرتوقع شدم و نیمه ی خالی لیوان و میبینم و کلا  ویژگیهای منفی یکی بیشتر به چشمم میاد متاسفانه.

حالا میخوام عوض بشم و دارم تمرین میکنم.


سر کار واقعا اذیت میشم هر چند همه هوام و دارن ولی خودم معذبم.



کلا داغ پیاده روی موند به دلم پاییز.

امیدوارم پام جراحی نخواد.


دوست دارم یه خونه داشتم که هر وقت دلم میگرفت چند روز میرفتم اونجا تنهای تنها دور از همه.

پام بهتر بشه علی و راضی میکنم بذاره تنهایی برم سفر یه سفر دو  سه روزه.

برم یزد.

امیدوارم بشه.



در جست و جوی ماشینیم.

هم من هم علی.

دعا کنید ضرر نکنه.

خیلی داره ریسک میکنه و هیچ ادم عاقلی تو این شرایط اینقدر پول برای ماشین نمیده.


چقد بده که برق میره ما آب نداریم.

چقد سخته که با پای گچ گرفته بری حموم‌

این گچ جدیدها خیلی شیکنها.

قدیمیهاهمون گچ ساختمون بود.

الان جیگولی پیگولین.


 برم بخوابم فردا باید پنج بیدار شم.


تصادف کردم

سرعت ماشین کم بود ولی خب پام شکست..

خیلیم درد داره 

واسه همین نبودم