عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

بعد ازظهر دیدم ولقعا حالم واسه سفر مناسب نیست.

تنگی نفس داشتم.

رفتم دکتر

داروی جدید نوشت برام گفت قبلیارو قطع کن.

درجا دوتا پنی سیلین زدم.

گفت کل بدنت عفونته

منم اومدم خونه.

علی تنها رفت.

دیشب برگشت.

اینم از اخر سالی من.

تا عید پنجشنبه ها آفیم.۰

علی شب پرواز داره بندر عباس.

فردا تا طهر کار داره.

با این حال داغونم میخوام برم باهاش.تا حالا بندر عباس و ندیدم.

یک روز و نیم وقت داریم بگردیم.

البته امروز یکم بهترم.


اینقدر گلو دردو گوش درددارم که حد نداره

گرسنمه.

چهار روزه فقط سوپ خوردم اونم سوپ اماده خیلی کم حتی آب گرم هم نمیتونم بخورم

دردگوش و گلوم دیوانه ام کرده



تمام کارای عیدم مونده.

نه خونه تکونی کردم.


نه خرید عید



دوباره مریضم.

آنفولانزا

با کلی آمپول و سرم امروز یکم سرپا شدم.

ولی هنوز تب و لرز دارم

با بدن درد

ویه گلو درد وحشتناک

امروز آف بودم ولی از خونه بیرون نرفتم.

مشاورم و عوض کردم فردا اولین جلسه است.


هفته پیش چهارشنبه پیش مشاور قبلیم رفتم.

کلی حرف زدیم.

علیرغم اینکه من احساس سرخوشی داشتم مشاور اصرار داشت قرص بنویسه برام.

منم دیگه پیشش نمیرم


اما اعتراف میکنم این هفته احساس خوبی ندارم.

البته نمیدونم تحت تاثیر حرفهای مشاورم  اینجوریم که اصرار داشت حالم بده یا نه.


این یکی روانکاوه.