عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی
عروس پاییز

عروس پاییز

زن قوی

همکارامون یه مهمونی گرفتن پنجشنبه که برن سر زندگیشون.

این مهمونی فقط واسه دوستان و همکاراشونه.

امیدوارم عای بیاد بریم باز قیافه نگیره.




امروز بعد مدتها زینب و نیلوفر و فاطمه که از همکلاسیهای دانشگام بودن دیدم.

دلم براشون واقعااااااا تنگ شده بود.

الانم تازه رسیدم خونه .

علی هم شب ده به بعد میاد گفت شام میخوره میاد.


حوصله خونه تکونی ندارم 


خیابونها شلوغ شده بعید میدونم برم خرید عید چون حوصله ندارم.





قبلنا مهاجرت برام آرزو بود.

بعد شدهدف.

بعدتر چشم انداز.

کمی بعد شد  برنامه.

اما الان میگم

کجا برم؟؟؟؟؟

 اینجا خونه ی منه.

تو این حال بد مردمم من هیچ جا نمیخوام برم.

بمونیم پیش هم و برای روزهای قشنگ آینده شمع روشن کنیم....

دیشب علی شکل برج زهر مار اومد کنسرت و شکل برج عقرب با هم برگشتیم خونه.

توقع داره پینک فلوید و جان لنون باشن همه.

خیلی بهم خوش گذشت البته اگه علی اون شکلی نبود میشد خیییییلییییییی  بهم خوش بگذره.

بعضی مردها ستاد زهرمار سازین .


اسفند عزیزم اومد بالاخره.

جواد اومده ایرا ن پیام داد هم و ببینیم فعلا جواب ندادم.

البته که گفت با علی برم ولی اینها با هم نمیسازن.

احتمالا نبینمش.

اینم از مزایای ازدواج که فقط برای من محدودیت بوده.

قربون خونه ی پدریم برم من.



اینجا کتابی که هر هفته میخونم مینویسم برای پایبندی به هفته ای یک کتاب:

کتاب هفته:لویاتان

ما آبان هم کنسرت همین  خواننده رفتیم.

من دوسش دارم چون.علی چند تا آهنگش و شنیده بود.ولی شناخت اونجوری نداشت.کلا خواننده ایرانی دوست نداره.ولی من میگم همینها که از بقیه بهترن و حداقل کنسرتش و بریم.

خب بعد کنسرت گف راضی نبوده.

الان هم با اینکه خودش بلیط خریده ریز ریز داره غر میزنه واسه پنجشنبه.

هیچ کسم از دور و بریام طرفدار این خواننده نیست.

فک کنم باید تنها برم

یاآگهی بزنم به یک همراه جهت کنسرت نیازمندیم....